خاطرات طلا خانم
17 /2 /91 برای اولین بار به همراه بابا جون و مامان شهین رفتم جشنواره لاله ها خیلی خوش گذشت بعد
ناهار رفتیم رستوران پیتزا خوردیم تازه بابایی بهت دوغ داد توهم از خدا خواستهانقدر که عزیزی فروشنده های رستوران خیلی ازت خوششون اومده بود همونجا برات اسفند دود کردندویه بادکنک بهت هدیه دادند
بفرما ................ ادامه
معرفی میکنم مامان شهین ( مامان بابا جلال جونمه)
اینجا میخواستی گلهارو بخوری،مامانی گل که خوردنی نیست واسه قشنگیه.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی